یه تجربه ی جدید !
امروز روز عید . فردا هم جمعه... خیلی جاها بیت شکستیم. ... الهم عجل لولیک الفرج ... عید مبارک
1. توی زندگیها پر از این تموم شدن و شروع کردنها که هم تموم شدن و هم شروع کردن هر کدومشون تجربه جدیدی هست.
2. کلا که این چند وقت تکلیف خودم با خودم هم روشن نیست. نمی دونم که چی می خو.ام. دیشب هم خودم به این موضوع فکر کردم دیدم این جوری نمی شه. قرار یه تغییر تو ساعت کاریم انجام بشه . خب من هم نشستم فکر کردم. دیدم که ناراحت فایده نداره اگه تو کار کردن بلد بشای توی همه ی شرایط می تونی کار کنی.
3. قرار شده توی شیفت شب کار کنم. اول نمی دونستم ، خیلی ناراحت شدم نه به خاطر شیفت شب به خاطر پستی که باید به خاطرش کشیک شیفت شب باشم. اما دیدم که مگه خودم مدتها نمی گفتم که شبا کار می کنم روزا ادامه تحصیل میدم. مگه خودم دنبال این نبودم که به سختی کار کنم. دیدم که این هم یه موقعیت به سختی کارکردن چرا ازش استفاده نکنم.
4. الان بی صبرانه منتظرم که شرایط درست بشه که من تو شیفت شب مشغول بکار بشم. می دونم هم که اصلا کارم راحت نیست از هر نظری که فکر کنم. از این که حوصله سر می بره. خستگی داره. خطر کار چندین برابر می شه .تازه فردا صبحش هم که کلاس دارم. باید برم سر کلاس .تازه می گه من تو روز می تونم بیشتر از دو ساعت بخوابم. اما خداییش خیلی حال می ده . دیگه برا خودم هم وقت پیدا نمی کنم.
5. حالا شاید هم همچین چیزی عملی نشه .یعنی اگه شانس منه که احتمال عملی نمی شه. اما خب فکر کردن به این که یه سبک جدید زندگی رو قراره شورع کنی. خیلی هیجان انگیزمیشه. انکه با اینکه مشهدی اما امکان داره که دیگه خیلی کم بتونی بری خونت. شاید فقط برای حموم تعویض لباس برسی بری خونه.
6. من همیشه از به سختی کارکردن لذت می برم. و نمی دونم که انرژی چند برابر پیدا می کنم برای کار کردن. در حالت معمولی کار بزرگی می کنم که صبح زود بخوام بلند شم. اما وقتی که شرایط کاری کمی سخت می شه . خیلی راحت صبح زود از خواببیدار می شم. شب خیلی دیر می خوام. تعطیلی و غیر تعطیلی هم کار می کنم. حالا همه ی اینا به همراه درس هم هست . چه شود !؟